سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از جانبازی تا شهادت
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 2
  • بازدید دیروز : 11
  • کل بازدید : 73992
  • تعداد کل یاد داشت ها : 17
  • آخرین بازدید : 103/2/7    ساعت : 6:45 ص
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
کاربردی
ارسال شده در دوشنبه 91/1/21 ساعت 11:24 ص نویسنده : پلاک BK-068-560 از گردان تخریب

امیر بی ادعای جبهه ها شهید سپهبد صیاد شیرازی

خداوندا این‌ تو هستی‌ که‌ قلبم‌ را مالامال‌ ازعشق‌ به‌ راهت‌، اسلامت‌ و ولایتت‌ قرار دادی‌،خدایا تو خود می‌دانی‌ که‌ همواره‌ آماده‌ بوده‌ام‌آنچه‌ را که‌ تو خود به‌ من‌ دادی‌ در راه‌ عشقی‌ که‌ به‌راهت‌ دارم‌ نثار کنم‌. پروردگارا رفتن‌ در دست‌توست‌، من‌ نمی‌دانم‌ چه‌ موقع‌ خواهم‌ رفت‌ ولی‌می‌دانم‌ که‌ از تو باید بخواهم‌ مرا در رکاب‌ امام‌زمانم‌ قرار دهی‌ و آن‌ قدر با دشمنان‌ قسم‌ خورده‌دینت‌ بجنگم‌ تا به‌ فیض‌ شهادت‌ برسم‌. 
برگی‌ از وصیت‌نامه‌ شهید علی صیاد شیرازی




      
ارسال شده در پنج شنبه 90/11/6 ساعت 12:55 ص نویسنده : پلاک BK-068-560 از گردان تخریب

جواد عنایتی در اردیبهشت سال 1343 ، در محله فخارخانه ، در شهرستان بیدگل متولد شد  جواد عنایتی ، به تاریخ 21 دی ماه 1365 ،در سومین روز عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه در جریان بمباران شیمیایی دشمن بعثی مجروح شد و 6 روز بعد در بیمارستان شهید فیاض بخش تهران ، به دلیل شدت جراحات وارده بال در بال ملائک گشود.او در زمان شهادت ، جمعی لشکر 14 امام حسین(صلوات الله علیه) بود.  

خواهرهایی جواد ، مثل همه ی خواهر ها واقعاً دوست داشتند عروسی اش را ببینند. راستش خیلی ها چشم به راه ازدواج او بودند. شخصیت و مرامش به قدری شاخص و توی چشم بود که هر کس علاقه داشت ببیند چنین دسته گلی ، چگونه خانه و خانواده تشکیل خواهد داد. یک بار همشیره هایش دورش را گرفتند و گفتند: دیگه وقتشه جواد. ما می خوایم  زنت بدیم. نه نیاری که دل آبجی ها می شکنه؟ بگو چشمت دنبال کیه تا بریم پاشنه ی در خونه شو دربیاریم. از خداشم باشه. کی بهتر از تو... و از این جور حرفا. جواد خیلی تو دار و با حیا بود. صد تا رنگ عوض می کرد وقتی پای این حرفا میومد وسط. دخترها که دیدند قفل زبان برادر باز نمی شود ، پا پی اش شدند که باید روی کاغذ برای ما اسمشو بنویسی . جواد برگه را برداشت و نوشت. خواهر ها کلی ذوق کردند و ورق را قاپ زدند و خواندند اما از قیافه هایشان معلوم بود که دمق شده اند اما چیزی هم نگفتند. من که شاهد قضایا بودم ، رفتم کاغذ را برداشتم و خواندم. دلم هری ریخت. نوشته بود: "مزد جهاد، شهادت است”.

راوی: پدر شهید




      
ارسال شده در پنج شنبه 90/11/6 ساعت 12:36 ص نویسنده : پلاک BK-068-560 از گردان تخریب

چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن ،یعنی آتش ،یعنی گریز به هر جا ،به هر جا که اینجا نباشد ،یعنی اضطراب که کودکم کجاست ؟ جوانم چه می کند ؟دخترم چه شد ؟

به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود ، از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است ؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.

کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست ؟ چه کسی در هویزه جنگیده ؟ کشته شده و د آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند:

"نبرد تن و تانک؟!" اصلا چه کسی می داند تانک چیست ؟ چگونه سر 120 دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود ؟ آیا می توانید این مسئله را حل کنید ؟

گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه ی خود از فاصله هزار متری شلیک می شود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوارخ کرده وگذر می کند ،حالا معلوم نمایید سر کجا افتاده است ؟ کدام گریبان پاره می شود ؟ کدام کودک در انزوا وخلوت اشک می ریزد؟

و کدام کدام...؟ توانستید؟؟ اگر نمی توانید،این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:

هواپیمایی با یک ونیم برابر سرععت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین ،ماشین لندکروزی که با سرعت در جاده مهران-دهلران حرکت می نماید،مورد اصابت موشک قرار می دهد،اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنید کدام تن می سوزد؟کدام سر می پرد ؟چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید ؟چگونه باید آنها را غسل داد ؟چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟

چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم وفقط درس بخوانیم . چگونه می توانیم در ها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم ؟ کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی ؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟ از خیال ، از کتاب ، از لقب شامخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می گذارد؟

کدام اضطراب جانت را می خورد ؟ دیر رسیدن به اتوبوس ، دیر رسیدن سر کلاس ، نمره گرفتن؟ دلت را به چه چیز بسته ای؟ به مدرک ، به ماشین ، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا ؟"صفایی ندارد ارسطو شدن،خوشا پر کشیدن ،پرستو شدن"


آی پسرک دانشجو ، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است ؟ جوانی به خاک افتاده است؟

آی دخترک دانشجو ، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد به اشک نشانده اند ؟ و آنان را زنده به گور کردند ؟هیچ می دانستی؟ حتما نه!...

هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می ورد ، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی و آنگاه که قطه ای نم یافتی با امید های فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!! اما تو اگر قاسم نیستی ، اگرعلی اکبرنیستی ، اگر جعفر و عبدالله نیستی ، لااقل حرمله مباش ! که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد. من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد....

آخرین دستنوشته شهید احمد رضا احدی(رتبه 1 کنکور رشته پزشکی)




      
ارسال شده در سه شنبه 90/9/29 ساعت 9:54 ص نویسنده : پلاک BK-068-560 از گردان تخریب

منطقه ائی چند بار بین ما و عراقی ها، توی شلمچه دست به دست شد. نشسته بودم جلوی سنگر که گنجشکی آمد، چند متری ام روی تل خاکی نشست، بروبر نگاهم می کرد. به یکی از بچه ها که کنارم نشسته بود، گفتم: این گنجشک گرسنه است. بلند شدم چند دانه نان خشک شده را بردم یک متری اش، ریختم و برگشتم. نخورد. یکی از بچه ها سنگی به طرفش پرتاب کرد که، گنجشکک من، برو خمپاره می خوری ها، پرید. چرخی زد و دوباره برگشت، همان نقطه نشست. یکی دیگر از بچه ها سنگی دیگر برداشت، به طرفش پرتاب کرد. پرید و رفت، چند لحظه بعد، باز دوباره برگشت. همان نقطه نشست. پریدم داخل سنگر، گفتم: بچه ها سر نیزه، یکی بیلچه آورد، یکی با سر نیزه، زدیم به زمین، چند لحظه بعد، پوتین خون گرفته ائی، پیدا شد، بیشتر کندیم.... نامرد دشمن، چهل و هشت شهید مظلوم بسیجی را یک جا روی هم دفن کرده بودند.

منبع : دفترچه خاطرات شهید علیرضا خاکپور




      
ارسال شده در دوشنبه 90/9/28 ساعت 9:18 ص نویسنده : پلاک BK-068-560 از گردان تخریب

 1- بالاترین نیکی ها
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر.
رسول خدا(ص) می فرماید :
بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.
وسائل الشیعه، ج11، ص10، حدیث 21

2- برترین مرگها
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
اشرف الموت قتل الشهاده
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
شهادت برترین مرگهاست.
بحارالانوار، ج67، ص8، حدیث4

 3- مرگ برتر
قال امیر المومنین علیه السلام :
ان الموت طالب حثیت لایفوته المقیم و لا یعجزه الهارب ان اکرم الموت القتل.
حضرت علی علیه السلام فرمود :
مرگ، با شتاب و تعقیب کننده است((همه را دریابد)) نه ماندگان از دست برهند و نه فراریان او را بازدارند، گرامی ترین مرگ، کشته شدن است.
نهج البلاغه، خطبه  123  

4- برترین قتل شهادت است
قال رسول الله صلی الله علیه و آله
اشرف القتل قتل الشهدآء.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
والاترین قتل، کشته شدن شهیدان است.
نهج الفصاحه، ص668

5- هزار ضربه شمشیر به از مرگ در بستر
قال امیر المومنین علیه السلام :
و الذی نفس ابن ابی ابیطالب بیده لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی الفراش.
حضرت علی علیه السلام فرمود :
قسم به کسیکه جان فرزند ابیطالب در دست اوست، هزار ضربه شمشیر بر من آسانتر از مرگ در بستر است.
بحار الانوار، ج97، ص40، حدیث44

6- شهادت، نه مرگ در بستر
قال امیر المومنین علیه السلام :
ایها الناس ان الموت لا یفوته المقیم و لایعجزه الهارب لیس عن الموت محیص و من لم یمت یقتل و ان افضل الموت القتل، والذی نفسی بیده لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی فراش.
حضرت علی علیه السلام فرمود :
ای مردم همانا ایستادگان و فراریان را از مرگ گریزی نیست و هر کس به مرگ طبیعی نمیرد کشته می شود و شهادت بهترین مرگ است و سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، هزار ضربه شمشیر آسانتر است بر من از مرگ در بستر.
وسائل الشیعه، ج11، ص8، حدیث 12

7- شهادت کرامت است
قال السجاد علیه السلام :
القتل لنا عاده و کرامتنا الشهاده.
حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود :
کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست.
بحار الانوار، ج45، حدیث118

 8- شهادت آرزوی اولیاء
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
والذی نفسی بیده ((لولا ان رجالا من المومنین لاتطیب انفسهم)) لوددت انی اقتل فی سبیل الله، ثم احیا ثم اقتل ثم احیا ثم اقتل، ثم احیا ثم اقتل.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
قسم به آنکه جانم به دست اوست((اگر نبود اینکه جمعی از مومنین خوش ندارند)) دوست داشتم که در راه خدا نه یکبار و دوبار، که چندین بار زنده گشته و بار دیگر کشته گردم.
صحیح بخاری، ج4، ص21، باب تمنی الشهاده

9- روزی شهادت
قال امیر المومنین علیه السلام :
من دعائه علیه السلام لمّا عزم علی لقا القوم بصفّین :
اللّهم ربّ السّقف المرفوع … ان اظهرتنا علی عدونا فجنّبنا البغی و سدّدنا للحق و ان اظهرتهم علینا فارزقنا الشَّهاده و اعصمنا الفتنه.
حضرت علی علیه السلام فرمود :
خدایا، ای پروردگار آسمان برافراشته … اگر ما را بر دشمنان پیروز گرداندی، از ستم و تجاوز دورمان دار و بر حق استوارمان گردان و اگر دشمنان بر ما پیروز شدند، شهادت را روزیمان فرما و از فتنه بازمان دار.
نهج البلاغه، خطبه  170 

10- فرجام سعادت و شهادت
عن امیر المونین علیه السلام :
و انا اسال الله بسعه رحمته و عظیم قدرته علی اعطاء کل رغبه … ان یختم لی و لک بالّسعاده و الشّهاده.
حضرت علی علیه السلام در پایان عهدنامه خود به مالک اشتر نوشت :
من از خدا به گشایش رحمت و بزرگی قدرتش(بر آنکه هر چه بخواهد عطا می کند) می خواهم که پایان زندگی من و تو را به نیکبختی و شهادت قرار دهد.
نهج البلاغه نامه53 

11- شهادت در راه خدا
دعا امیر المومنین علیه السلام لهاشم بن عتبه فقال :
اللّهم ارزقه الشّهاده فی سبیلک و المرافقه لنبیّک.
حضرت علی علیه السلام در دعای خود به هاشم بن عتبه فرمودند :
خداوندا، شهادت در راهت را و همراهی با پیامبرت را به او روزی کن.
نهج السّعاده، ج2، ص108

12- همسایگی با شهدا
قال امیر المومنین علیه السلام :
… نسال الله منازل الشهداء و معایشه السّعداء و مرافقه الانبیاء.
حضرت امام علی علیه السلام فرمود :
از خداوند جایگاه شهیدان و زندگی با سعادتمندان و همراهی با پیامبران را طلب می کنم.
نهج البلاغه، خطبه23 

13- عشق به شهادت
قال امیر المومنین علیه السلام :
فو الله انی لعلی الحق. و انی للشّهاده لمحبّ.
حضرت امیر المومنین علیه السلام فرمود :
پس به خدا قسم من بر حقّم و دوستدار شهادت.
شرح نهج البلاغه، ج6، ص99 و 100 

14- امید شهادت در جبهه
قال امیر المومنین علیه السلام :
و الله لولا رجائی الشّهاده عند لقائی العدوّ لوقد حمّ لی لقاءه لقرّبت رکابی، ثمّ شخصت عنکم فلا اطلبکم ما اختلف جنوب و شمال.
حضرت امام علی علیه السلام فرمود :
به خدا قسم اگر آرزوی شهادت را در پیکار با دشمن نمی داشتم،(که ای کاش زودتر فراهم آید) بر مرکب خود سوار می شدم و از میان شما کوچ می کردم و تا باد شمال و جنوب بوزد (برای همیشه) در جستجوی شما نمی پرداختم.
شرح نهج البلاغه، ج7، ص285، خطبه118 

15- در ردیف شهیدان
قال السّجاد علیه السلام :
حمدا نسعدبه فی السّعداء من اولیائه و نصیر به فی نظم الشّهداء بسیوف اعدائه.
حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود :
سپاس خدای را، سپاسی که بدان در زمره اولیاء نیکبختی قرار گیریم و بواسطه آن در ردیف شهیدان با شمشیر دشمنانش در آئیم.
صحیفه سجّادیه، ج41، دعاء1  

16- شهادت طلبی
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
من طلب الشّهاده صادقا اعطیها و لولم تصبه.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
هر کس از روی صدق شهادت را طلب کند، خداوند به او ((ثواب)) آن را عطا خواهد کرد، هر چند به شهادت نرسد.
کنز المعال، ج4، ص421، حدیث11210 

17- تبریک به شهیدان
قال امیر المومنین علیه السلام :
انّ الله کتب القتل علی قوم و الموت علی آخرین و کلّ آتیه منیّته کما کتب الله له فطوبی للمجاهدین فی سبیل الله و المقتولین فی طاعته.
حضرت امام علی علیه السلام فرمود :
خداوند برای گروهی کشته شدن و برای گروهی دیگر مرگ را مقرّر نموده و هر کدام به اجل معین خود آنسان که او مقدّر کرده است می رسند، پس خوشا به حال مجاهدان راه خدا و کشتگان راه اطاعت او.
نهج السعاده، ج2، ص107 

18- خون شهید
انّ علیّ ابن الحسین علیه السلام کان یقول : قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
ما من قطره احبّ الی الله عزّوجلّ من قطره دمٍ فی سبیل الله.
امام زین العابدین علیه السلام پیوسته از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود:
هیچ قطره ای در نزد خداوند دوست داشتنی تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته می شود نیست.
وسائل الشیعه، ج11، ص8، حدیث11 

19- شهید درد جراحت را احساس نمی کند
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
الشّهید لایجد الم القتل الّا کما یجد احدکم مسّ القرصه.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
شهید درد کشته شدن را احساس نمی کند، مگر در حدّی که یکی از شما پوست دست خود را بین دو انگشت فشار دهد.
کنز المعال، ج4، ص398، حدیث11103 

20- آمرزش گناهان شهید
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
للشّهید سبع خصال من الله اوّل قطره من دمه مغفور له کلّ ذنب.
حضرت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
به شهید هفت امتیاز از طرف خداوند عطا می شود، اولین آنها بخشیدن تمام گناهان اوست بواسطه اولین قطره خونش.
وسائل الشیعه، ج11، ص9، حدیث20




      
<      1   2   3   4   5      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ علی خلیلی جانباز ناهی از منکر دعوت حق را لبیک گفت



+ در لشکر 27 محمد رسول الله برادری بود که عادت داشت پیشانی شهدا را ببوسد؛ وقتی شهید شد بچه ها تصمیم گرفتند به تلافی آن همه محبت پیشانی او را غرق بوسه کنند، پارچه را که کنار زدند جنازه بی سر او دل همه شان را آتش زد.....



+ خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمد ه ام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جان من تو باشی، نه کس دگر. سردار شهید حسن شفیع زاده



+ برمشامم می رسدعطر شهیدان بسیج مرغ دل پرمی زند سوی گلستان بسیج یاحسین بن علی، ای سرور آزادگان روز محشر کن شفاعت از جوانان بسیج *هفته بسیج گرامی باد*



+ متهمانی که مجرم نبودند!



+ اعدام کودک شیعه عراقی پس از کشتار اعضای خانواده‌اش در سوریه

+ شرایط عبور از سیم خادار



+ آمبولانس ابداعی در جبهه



+ نگاه شهیدان به انتخاب شماست ...



+ مثل شهدا گناه کنیم !